اگر فرزند 5-6 سالهتان پیشنهاد ازدواج به شما داده است؛ متعجب، نگران و مضطرب نشوید! از نظر زیگموند فروید، در چنین موقعیتی با یک پدیده طبیعی به نام عقده ادیپ و عقده الکترا مواجه شدهاید. این پدیده برای توصیف احساس تمایل حسی و عاطفی فرزند، نسبت به والد غیر همجنس و احساس رقابت، با والد همجنس در علم روانکاوی به کار میرود.
تعریف عقده ادیپ و عقده الکترا
زیگموند فروید، روانکاو مشهور اتریشی در سال 1899 برای اولین بار در توصیف عواطف احساسی کودکان، در سومین مرحله از مراحل رشد روانی-جنسی (Phallic) که در نهایت به رشد شخصیت آنها خواهد انجامید، اصطلاح عقده اُدیپ (Oedipus complex) را به کار برد. وی این مفهوم را برای توصیف و توجیه رفتارهای پسرها استفاده کرد و معتقد بود در مورد دختران، همین موضوع به صورت معکوس صادق است. اما «کارل یونگ» شاگرد فروید با تکمیل نظرات استاد خود، اصطلاح عقده الکترا (Electra Complex) را برای توصیف ویژگیهای رفتار جنسی دختربچهها مطرح نمود.
عقده ادیپ در پسران
به تمایل احساسی و عاطفی پسربچهها برای ارتباط با مادر و رقابت با پدر بر سر تصاحب عشق مادر، عقده اُدیپ (Oedipus complex) میگویند.
فروید معتقد بود پسر بچهها در ابتدا عاشق مادرشان هستند اما به تدریج در سنین 3 تا 5 سالگی همزمان با رشد اندام جنسی خود، متوجه عشق پدر نسبت به مادر میشوند. در این مرحله پدر به رقیب عشقی پسر تبدیل میشود اما پسر به دلیل ترس از پدر که قادر است اندام جنسی وی را از بین ببرد، از عشق مادر چشمپوشی کرده و با پدر همانندسازی میکند. در نهایت پس از گذر از این مرحله، او به هویت جنسی خود پی میبرد و در آینده قادر به ابراز عشق به زنان دیگر میشود.
فروید در توصیف حالات دخترها، بارها نظرات خود را تغییر داد و نتوانست نحوه رفتار و گذر از مرحله کودکی و پی بردن به هویت زنانه را به روشنی بیان کند. او بعدها در مقالهای به نام «جنسیت زنانه» اعتراف کرد که دیگر انتظار ندارد یک شباهت تمام عیار میان رشد جنسی زن و مرد ببیند!
عقده الکترا در دختران
همانطور که اشاره شد عقده الکترا را کارل یونگ در تکمیل نظرات فروید در سال 1913 برای توضیح احساسات و عواطف دختران نسبت به پدر خود و احساس رقابت با مادر بر سر تصاحب پدر به کار برد.
دختران نیز مانند پسران در ابتدا با عشق مادر زندگی را شروع میکنند. آنها در سومین مرحله از مراحل پنجگانه رشد روانی-جنسی، متوجه تفاوت بدن خود نسبت به پسران میشوند و نداشتن آلت جنسی مردانه را به عنوان یک کمبود و نقص در خود میبینند. از نظر فروید و یونگ، در این مرحله دختر مقصر این نقص را مادر میداند و برای رفع این حس کمبود به سمت پدر گرایش پیدا میکند. اما به مرور متوجه عشق و ارتباط پدر با مادر شده و برای اینکه از عشق و توجه مادر محروم نشود، هویت جنسی خود را درک کرده و میپذیرد.
نقش اساطیر در نظریه روانکاوی ادیپ
در یونان باستان داستانهای اساطیری بسیاری وجود دارد که فروید از یکی از آنها برای توصیف نظریه خود الهام گرفته است. ادیپ پسری بوده که هنگام تولد به دلیل پیشگویی کاهنان که گفته بودند او در بزرگسالی پدر خود را کشته و با مادرش ازدواج خواهد کرد، توسط پدرش «لایوس» در کوهستان رها میشود تا بمیرد. اما پسرک را چوپانی پیدا کرده و او را نزد پادشاه کورینت (نام منطقهای است) میبرد.
ادیپ بزرگ میشود و از داستان پیشگویی باخبر میشود اما به تصور اینکه پادشاه پدر اوست، برای اینکه آن اتفاق شوم نیفتد از آن سرزمین خارج شده و به سمت منطقه تبس میرود. در میان راه لایوس را میبیند و با او درگیر میشود و در مبارزه او را میکشد. با هیولایی به نام ابوالهل که تبس را در اختیار دارد مبارزه میکند و او را نیز شکست میدهد. طبق شرط مبارزه، او پادشاه میشود و با ملکه تبس «جوکاستا» ازدواج میکند و از او صاحب دو دختر و دو پسر میشود.
این افسانه پایان تلخی دارد زیرا ادیپ متوجه میشود جوکاستا مادر واقعی خود اوست و از شدت ناراحتی خود را کور و تبعید میکند. جوکاستا نیز به زندگی خود خاتمه میدهد.
ریشه اساطیری عقده الکترا
کارل یونگ برای نامگذاری نظریه مربوط به رفتار دختر در مرحله رشد جنسی و یافتن هویت زنانه از افسانه دیگری الهام گرفته است. این داستان درباره الکترا دختر «آگاممنون» فاتح جنگ تروا است که برادرش «اورستس» را وامیدارد تا مادر و ناپدریشان را به انتقام کشتن پدرشان از بین ببرد.
عقده ادیپ و الکترا در بزرگسالان
یونگ معتقد است برخی از افراد این روند طبیعی را طی نکرده و از این مراحل گذر نمیکنند. اینها افرادی هستند که یا عاشق والد جنس مخالف خود و یا در مرحله عشق به والد همجنس میمانند و بعدها با اختلالات زیادی روبرو میشوند.
از این منظر اهمیت 6 سال اول زندگی کودک نقش به سزایی در رشد شخصیت و هویت جنسی وی در بزرگسالی دارد. اگر کودک همراستا با طبیعت ذاتی خود از این مرحله گذر کند، در آینده رفتار متناسب با جنسیت خود را بروز خواهد داد.
آیا نظریات فروید درباره این دو مفهوم مورد قبول است؟
امروزه مفاهیم عقده ادیپ و عقده الکترا به صورتی که فروید و یونگ آن را جهان شمول و کلی میدیدند مورد قبول نیست. یکی از انتقادهایی که به این دو نظریه وارد است، نگاه جنسیتی فروید و برتر دانستن مردان به دلیل داشتن آلت جنسی مردانه است که در زمان خود شاید مورد پذیرش بوده ولی در جامعه امروز، این نگاه تبعیضآمیز مردود شمرده میشود.
نشانهها و مثالهایی برای عقده ادیپ و الکترا
شاید به نظر برسد بیان تمایلات جنسی کودکان در مرحله Phallic برای والدین معذبکننده باشد، اما رفتار کودک در این مرحله از رشد شخصیتیاش به هیچوجه نامتعارف نیست. حتی شاید آنقدر طبیعی به نظر برسد که والدین اصلا متوجه وجود عقده ادیپ در پسر و عقده الکترا در دخترشان نشوند!
مثالهای زیر میتواند نشانه وجود این عقدهها در کودک باشد:
- پسری که مدام در تماس فیزیکی با مادر است و به پدرش میگوید به مادر من دست نزن!
- بچهای که اصرار میکند بین پدر و مادر بخوابد.
- دختری که میگوید وقتی بزرگ شود با پدرش میخواهد ازدواج کند.
- بچهای که امیدوار است والد جنس مخالف برای مدتی از خانه برود تا او با والد محبوبش تنها بماند.
اگر فرزند خردسالی در منزل دارید، مطمئنیم از این پس به رفتار و گفتارش بیشتر دقت خواهید کرد و بدون سرزنش کردن کودک خود، وی را در عبور از این مرحله سنی و شکلگیری طبیعی شخصیتش یاری خواهید نمود. اگر تجربهای در این زمینه دارید، خوشحال میشویم آن را در پایین همین مطلب در بخش نظرات با ما در میان بگذارید.
بیشتر بخوانید:
ارسال پاسخ