آلفرد هیچکاک (سر آلفرد جوزف هیچکاک)”Sir Alfred Joseph Hitchcock”، در لایتون استون بریتانیا در 13 اوت 1899 متولد شد. هیچکاک در 29 آوریل 1980 فوت کرد. او یک فیلم ساز واقعی بود و به خاطر سبک کاملا متفاوتی که فیلمهایش دارد، او را “استاد دلهرهی” جهان مینامند. سبک فیلمهای او به سبک “هیچکاکی” معروف میباشد. فیلمها هیچکاک به شکلی است که تمام اطلاعات را در اختیار بیننده نمیگذارد و باید تا حدودی مخاطب یک سری معماها را بیابد و به آنها پیببرد. تمام این ویژگیها، او را تبدیل به یکی از ده فیلمساز برتر تاریخ سینما جهان کرده است.
تمام فیلمهای هیچکاک به گونهای منحصر به فرد بوده و مخاطب خاص خود را میطلبد. آلفرد در طول زندگیاش فیلمهای کلاسیک زیادی تولید کرده است که هنوز هم ذهن بسیاری را مشغول خود کرده. از معروفترین فیلمهای او میتوان به سرگیجه، پنجره پشتی، شمال تا شمال غربی، روانی، بدنام، ربهکا، طناب، پرندگان و مرد عوضی اشاره کرد.
در این پست پنج فیلم برتر از میان تمام فیلمهای فوقالعاده هیچکاک را مورد بررسی قرار میدهیم.
بررسی فیلم های برتر آلفرد هیچکاک
“سرگیجه” (Vertigo)
این فیلم در 21 جولای 1958 در برزیل ساخته شد و جز بهترین فیلم های تاریخ سینما محسوب میشود. داستان سرگیجه بر پایه رمانی فرانسوی به نام “از میان مردگان” به نویسندگی “بوالو نارسژاک” میباشد. بخاطر فیلمبرداری خاصی که این فیلم به همراه داشت، شهرتی جهانی بدست آورد. این نوع به سبک “دالی زوم”، تبدیل شد. این نوع فیلمبرداری برای القای حس سرگیجه به مخاطب شکل گرفت. فیلم با عنوان بندی نا متعارف و موسیقی دلهرهآور “برنارد هرمان” شروع میشود. هم عنوان بندی و هم موسیقی روی آن به تمام معنا سرگیجه آور هستند!
خلاصه داستان
تعقیب و گریزی سرگیجهآور بر روی پشت بامهای سن فرانسیسکو به مرگ پلیسی ختم میشود. این باعث میگردد کارآگاه اسکاتی “فرگوسن” به خاطر ترس از ارتفاع، کار و زندگیاش فلج شود. اسکاتی که از عذاب وجدان رنج میبرد، از تشکیلات پلیس بیرون میآید و برای آرامش یافتن به محبوبهاش “میج” روی میآورد.
میج سعی دارد با مراقبت و دلداری از او، اسکاتی را به خود بیاورد. ولی اسکاتی دقیقا نمیداند که کیست و چه میخواهد. یکی از رفقای دوران دانشکده، اسکاتی را استخدام میکند تا همسرش را- که به خودکشی تمایل دارد- تعقیب نماید. ولی رفیق اسکاتی در واقع تصمیم به کشتن زنش دارد؛ همسری که اسکاتی تعقیب میکند مادلن (کیم نوواک) است. اسکاتی در توطئهای که رفیقش برای قتل همسر خود تدارک دیده. ناخواسته به مهره و آلت دستش تبدیل میشود. در حالی که اسکاتی و مادلن به سوی یک بازی موش و گربه مرگبار کشیده شدهاند و اسکاتی عاشق مادلن میشود.
بیشتر بخوانید:
چه فیلمی اسطوره سینمای صامت چارلی چاپلین را معروف کرد؟
“روانی” (Psycho)
روانی فیلمی دلهره آور است که در 8 دسامبر 1960 در آمریکا ساخته شد. این فیلم بر اساس یک داستان واقعی بود. این فیلم در میان برترین فیلمهای ژانر وحشت سینما میباشد. از میان 100 فیلم برتر تاریخ سینما به انتخاب منقدان، در رتبه هجدهم و در میان 50 شخصیت شرور برتر سینما، جایگاه دوم را از آن خود کرده است. پس از آن دیگر هیچکاک جایزه اسکار را نبرد و جز برترین فیلمهای ساختهی دست آلفرد هیچکاک به شمار رفت.
در “روانی” تماشاگر تبدیل به شخصیت اصلی داستان میشود و تمام شخصیتها را در خود جمع میکند. هیچکاک این فیلماش را به شکل دیگری نشان میدهد. به گونهایی که شخصیت اصلی داستان در میانه فیلم میمیرد و شخص دیگری جای او را میگیرد.
این فیلم دارای بخشی است که به “سکانس حمام” معروف میباشد. به قدری حرفهای است که در سرتاسر جهان آن را میشناسند. این سکانس را با تحلیل و بررسی آن، به دنیای بزرگ فیلم و سینما آموزش میدهند.
خلاصه داستان
فردی به نام ماریون کرین پول های کارفرمایش که به او بسیار اعتماد دارد را برای ازدواجش می دزدد. او از شهر خارج میشود و شب را در هتلی میان راه اتاق میگیرد. صاحب هتل به او میگوید که مادرش مریضی روانی دارد و با او در اتاق کناریاش زندگی میکند. ماریون شب هنگام به حمام میرود و به دست مادر صاحب هتل (نورمن بیتس) به قتل میرسد. نامزد ماریون، سام لومیس، به همراه مادر همسرش و کاراگاه به دنبال پیدا کردن ماریون میروند تا او را پیدا کنند. در این حین حقایقی فاش میشود.
“پنجره پشتی” (Rear Window)
پنجره پشتی نیز مانند دیگر فیلمهای هیچکاک، فیلمی دلهرهآور است که در سپتامبر سال 1954 در آمریکا انتشار یافت و از برترین فیلمهای آلفرد هیچکاک به شمار میرود. دوربین به همراه نقش اول داستان در اتاقش میماند و بیننده را با خود همراه میسازد. پنجره پشتی از داستانی به همین نام از داستان نویس آمریکایی به نام “کورنل وولریچ” گرفته شده است. فیلم بصورت متوالی میباشد؛ یعنی بصورتی که تماشاگر احساس میکند در خواب است. همه چیز بصورت لایه لایه میباشد. هر آپارتمانی که در فیلم مورد بررسی قرار میگیرد، نمادی از یک شخصیت اجتماعی است. که نویسنده زندگی آنها را مورد بررسی قرار میدهد. تمام این عجایب تنها میتواند در فیلم های هیچکاک جای گیرد و مخاطب را محو خود سازد.
خلاصه داستان
فیلم درباره ی یک عکاس حرفه ایی به نام جف (جفری) است. او در پی حادثه ایی دچار شکستگی پا می شود. به ناچار در خانه میماند و مجبور است خود را به نحوی سرگرم کند. جف خود را با نگاه کردن به خانهی دیگران مشغول میسازد. در خانههای روبرو افراد و خانوادههای مختلفی زندگی میکنند. از جمله: یک رقاصه، زوجی که تازه ازدواج کرده اند، زوجی بدون فرزند، یک زن مجسمه ساز، یک موسیقیدان و مردی فروشنده که یک زن فلج نیز دارد. در این میان او به مرد همسایه مشکوک میشود و حس میکند که زنش را به قتل رسانده است. در ادامه داستان طی اتفاقی پای دیگر جف نیز میشکند. او مجبور است که هفته های بیشتری را در خانه بماند و به سرگرمی خود ادامه دهد.
بیشتر بخوانید:
ده فیلم موزیکال برتر تاریخ سینما، که خاطرهساز و پولساز شدند
“شمال از شمال غربی” (North by Northwest)
فیلمی ماجراجویی و دلهره آور از آلفرد هیچکاک که خواهان بسیار زیادی داشته. این فیلم به گونهای با فیلمهای “سرگیجه” و “پنجره پشتی”، ارتباط داشته. اما در این فیلم نوعی جنون دیده میشود. شخصیت داستان فیلم برای دیگران دیوانهای محسوب میشود که عاقل بودن برای مخاطب واضح و مبرهم است. اما در دو فیلم دیگر این قضیه کاملا متفاوت و عکس است. نویسنده این کار آقای “ارنست لمن” می باشد.
عنوان این فیلم هنوز هم گنگ و بیجواب مانده. از طرفی این اسم در دیالوگی از هملت دیده شده است: «به هنگام وزش باد جنوبی، خوب و بد را از هم بازمیشناسم، جنون من تنها در هنگامیست که باد از شمال – شمال غربی میوزد». این نامی است که قهرمان داستان از شرکت هواپیمایی آن استفاده میکند و در دفتر کارش نیز دیده میشود.
این چهل و ششمین اثر آلفرد هیچکاک میباشد که نامزد سه جایزه اسکار شد. همچنین نامزد بهترین فیلمنامه اصلی برای “ارنست لمن” در همین مراسم شد.
خلاصه داستان
مردی به نام “راجر تورنهیل” که مشغول به کار تبلیغات است ناخودآگاه در ماجراهایی جاسوسی وارد میشود. در ابتدا بعنوان جاسوس بین المللی اشتباه گرفته میشود و زندگی آرام سابقاش تغییر میکند. او هویت خود را از دست میدهد. اما بنظر نمیرسد که خیلی از این موضوع ناراحت باشد. او در ابتدای ماجرا تلاش میکند که هویت اصلی خود را ثابت کند. اما بعد از مدتی انگار تن به بازی پیش آمده میدهد که وارد این بازی پیچیده و خطرناک میشود.
او دیگر از یک جایی واقعا با هویت “کاپلان” زندگی میکند و از خود واکنشهایی نشان میدهد. سپس اتفاق هایی پی در پی برای او رخ میدهد که تا کشته شدن هم پیش میرود و حتی زندانی میشود. پس از آزادی از زندان متوجه میشود به قتل متهم شده و تحت تعقیب است. خانمی به نام “ایو کندل” به کمک او میآید و داستانهای متفاوتی رخ میدهد.
بیشتر بخوانید:
پنج کارگردان منفور هالیوود که فیلم های پرفروشی ساختند
“ام را به نشانه مرگ بگیر” (Dial M For Murder)
این فیلم مهیج و جنایی از آلفرد هیچکاک، 29 می 1954در آمریکا انتشار یافت. برای درک بهتر اسم فیلم، حرف “ام” بر روی تلفن نشان عدد 6 می باشد و منظور عنوان فیلم به گرفتن شماره عدد 6 برای قتل است. داستان به این صورت است که هرچه جلوتر میرویم گرههای داستان بیشتر میشود. ذهن بیننده را مشغول و همراه خود میسازد. در حین فیلم هرلحظه برگ برندهای رو میشود که هیجان فیلم را چند برابر میکند. این ابهامات باعث میشود تا دقایق آخر مخاطب را به دنبال خود بکشاند. در آخر فیلم با اتفاقاتی ساده معماها حل میشود که نشان از هوشمندی نویسنده و کارگردان است. در میان برترین فیلم های آلفرد هیچکاک نیز میتوان از این فیلم یاد کرد.
خلاصه داستان
زنی ثروتمند به نام “مارگوت مری وندایس” همسر یک تنیس باز ماهر به نام “تونی وندایس” است. به علت دور بودن بیش از حد این دو زوج، مارگوت با نویسندهای به نام “مارک هالیدی” رابطهای کوتاه مدت برقرار میکند. تونی تصمیم میگیرد تا از تنیس دست بکشد. به پیش همسرش بازگردد تا اوقات بیشتری را با یکدیگر طی کنند. مارگوت نیز رابطهاش را با نویسندهی آمریکایی بهم میزند. مارگوت پس از بازگشت مارک به او میگوید که یکی از نامههایشان به دست کسی افتاده و برایش از او حقالسکوت میگیرند. در این حین همسر مارگوت، تونی، قصد جان همسرش را کرده تا تمام ثروتاش را بدست بیاورد. این کار را از همدانشگاهی قدیمیاش میخواهد. در پی این برنامه حوادثی رخ میدهد که داستان را پیش میبرد.
جمع بندی
در میان تمام آثاری که از هیچکاک وجود دارد، نمیتوان گفت کدام یکی بهترین است. اما به دلیل بزرگ بودن پیش از اندازه دنیای فیلم و سینما، فیلمهایی هستند که از نظر ببیندگان تفاوت خاصی دارد و بیشتر جذب میشوند.
این جذابیت در برخی فیلمهای هیچکاک چندین برابر است. اگر با فیلم های آلفرد هنوز غریبه هستید، برای شروع آشنایی با استاد دلهره بهتر است از برترین و معروف ترین فیلمهای او شروع کنید. فیلمهایی که در دنیا زبانزد و پس از گذشت سالها هیچکس نتوانسته مانند او چنین فیلمهایی به صنف سینما اهدا کند.
ارسال پاسخ