ضریب هوش بالا چیست؟ شاید پیش خودتان فکر کنید کسانی که ضریب هوشی بالایی دارند از آسایش بیشتری هم برخوردارند و یا افراد موفقتری در زندگی خود هستند. اما متعجب می شوید اگر بدانید که این وهم بیشتر چیزی است که رسانه ها قصد دارند در ذهن ما بگنجانند. چیزی که از فیلمهای هالیوودی به ما منتقل میشود این است که تمام ابر انسانها و شخصیتهای قهرمان فیلمها از ضریب هوشی بالایی برخوردار هستند، اما حقیقت ماجرا جور دیگری است. ضریب هوشی بالا به هیچ عنوان شرط موفقیت و پیشرفت نیست. عموماً افرادی بالاترین آی کیو را دارند در زندگی شخصی و عاطفی خود با مشکلات بیشتری دست و پنجه نرم میکنند و اتفاقا چالشهای بیشتری هم سر راه آنهاست. در زندگی کسانی که ما آنها را افراد به اصلاح نخبه و نابغه مینامیم، داستانها و فراز و نشیبهای زیادی در جریان است که اتفاقا از تصور خیلی از ما خارج است. تعدادی از این افراد مانند جف زاکربرگ یا استیو جابز در زندگی کاری خود بسیار موفق بودند و تعدادی دیگر مانند جان ناش و کورت گودل برنده جایزه نوبل شرایط بسیار بدی را تجربه کردهاند و کل زندگیشان درگیر بیماریهای روانی و اختلالهای شخصیتی بودند. در ادامه با مالتینا بلاگ همراه باشید تا نگاهی به زندگی برخی افراد دارای بالاترین آی کیو در دنیا بیندازیم و ببینیم ضریب هوشی بالا تا چه اندازه در پیشرفت در زندگی کاری یا عاطفی سهیم است.
احتمالا متعجب شوید اگر بدانید که طبق تحقیقات بهدستآمده هیچ شواهد و مدارکی مبنی بر اینکه افراد با ضریب هوش بالا حتماً صاحب موفقیتهای مالی، تحصیلی و یا شغلی شدهاند وجود ندارد. اما در مقابل آمارها نشان می دهند که بیشتر افراد دارای ضریب هوش بالا عموماً دچار بیماریهای روحی و روانی سختی شدهاند و در روابط عاطفی و شخصی خود دچار مشکل هستند و تعداد کمی از آنها شانس موفقیتهای تحصیلی و اقتصادی را پیدا کردهاند که البته در بین این افراد نیز مشکلات روحی و روانی بسیار شایعتر از افراد عادی است.
برخی از روانشناسان معاصر عقیده دارند که 5 ویژگی اصلی در بین افرادی که بالاترین آی کیو را نسبت به سایرین دارند، مشترک است که آن را در روانشناسی شخصیتی به عنوان 5 بزرگ یا (Big5) میشناسند. این پنج ویژگی شخصیتی عبارتاند از برونگرایی، توافق پذیری، گشودگی، باوجدان بودن و داشتن روان رنجور.
در ادامه نگاهی می اندازیم به زندگی نامه برخی از افراد با بالاترین آی کیو.
با برخی از نوابغ دنیا با بالاترین آی کیو ها آشنا شوید
بالاترین آی کیو و استفآنهاوکینگ (استیو هاوکینگ)
اجازه دهید با افراد معروف تر شروع کنیم که داستان زندگی هر کدام شان برای خیلی از ما آشنا است. استیو هاوکینگ یکی از نوابغ تاریخ معاصر بود که بالاترین آی کیو را به نسبت سایرین داشت. وی معروفیتش را به خاطر پژوهشهایش درزمینهٔ گرانش کوانتومی به دست آورد. استفان با ضریب هوش 150 یکی از معدود افرادی است که با توانست از آی کیو بالایی که دارد، برای حل معماهای جهان پیرامونش استفاده کند. او در دهه 1970 با همکاری یک فیزیکدان معروف به نام راجر پنروز توانست نظریه نسبیت عام انیشتین را اثبات کند و با اثبات این نظریه به رویای سیاهچالهها انیشتین جامه عمل بپوشاند. همچنین هاوکینگ پیشبینی میکرد که سیاهچالهها از خود تابش دارند که این تابش امروزه به تابش هاوکینگ معروف است.
استفان به ریاضیات علاقه زیادی داشت درحالی که پدرش دوست داشت که او در رشته پزشکی تحصیل کند. باوجود مخالفتهای فراوان پدر، استفان هیچگاه از عشق خود به ریاضیات دست نکشید، منتها به دلیل اینکه رشته ریاضیات آن زمان در کالج محل تحصیل او وجود نداشت مجبور به تحصیل در رشته فیزیک شد. بعد از سه سال او توانست اولین جایزه خود را دریافت کند و پس از آن به دانشگاه کمبریج رفت تا در آنجا به ادامه تحقیقات کیهانشناسی بپردازد. وی در تمام این مدت هیچگاه از ریاضیات دست نکشید مرتبا عشق دیرینه خود را دنبال میکرد.
استفان در دوران دانشآموزی خود بسیار سرکش بود و به جهت هوش بسیار بالا و سطح معلومات بسیار زیادی که داشت، همیشه سعی میکرد که کتابهای درسی خود را زیر سؤال ببرد و نواقص علمی معلمان را به آنها گوشزد کند. درحالی که درسش خوب بود و نمرات بالایی میگرفت، اما همیشه به خاطر درگیری با معلمان و دانش آموزان دچار مشکل می شد.
هاوکینگ برخلاف انیشتین عاشق کتابها و کمیکهای علمی تخیلی بود و همیشه با الهام گرفتن از این کتابها و پردازش مغزی فوقالعاده خود در درسهای دانشگاهی خود پیشرفت میکرد و همیشه جزو موفقترین دانشجوها به شمار میرفت.
متاسفانه وی در سن 21 سالگی در پی ناراحتیهای شدید در عضلات دست و پای خود به بیمارستان مراجعه کرد و بعد از آزمایشهای فراوان مشخص شد که دچار یک بیماری بسیار نادر و خاص به نام ALS شده است. این بیماری که قسمتی از نخاع و سسیستم عصبی مغز را مورد حمله قرار میدهد بهتدریج اعصاب حرکتی بدن را از بین برده و با تضعیف ماهیچهها فلج عمومی ایجاد میکند. به طوری که بعد از چند وقت بهطور کامل توان حرکتی بدن را از بین میبرد.
این بیماری استفان را ناامید و اندوهگین کرده بود، اما که حالا همه آرزوهایش را در آستانه نابودی میدید دچار افسردگی شده بود. در همین زمان با دختری به نام جین وایلد آشنا شد که نقطه ق.تی بود که او را دوباره به زندگی بازگرداند.
این دختر که بعدها همسر او شد باعث شد که استفان دوباره امید به زندگی را به دست بیاورد و شروع به جنگیدن با این بیماری کند. دکترها به او گفته بودند که فقط ممکن است تا دو سال آینده زنده باشد، اما او چنان غرق در شادی و امید بود که بدون فکر کردن به آن با جین ازدواج کرد. البته پیشبینی پزشکان اشتباه نبود و او بعد از مدتی تمام توان حرکتی خود را از دست داد و مجبور شد که باقی عمر خود را بر روی ویلچر بگذراند. اما با تمام این اوصاف استفان هیچ وقت ناامید نشد.
با بدتر شدن حال جسمانی او در سال 1991 جین از او جدا شد و او دوباره با پرستار خود ازدواج کرد. او که از ازدواج قبلی خود دارای 3 فرزند شده بود تا آخر عمر تا سن 50 سالگی با همسر خود زندگی کرد و به موفقیتهای بسیاری درزمینهٔ نجوم و کیهانشناسی دستیافت.
بیشتر بخوانبد: استیون هاوکینگ فیزیک دان و کیهان شناس برجسته جهان را بهتر بشناسید!
روان اتکینسون (مستر بین)
شاید باورتان نشود ولی یکی از افراد صاحب آی کیو بالا لیست ما آقای روان اتیکینسون خالق و بازیگر شخصیت مستر بین احمق و البته بامزه است. روان اتکینسون با ضریب هوش 178 یکی از نابغههای قرن به شمار میرود که از محبوبیت بالایی در بین افراد جهان برخوردار است. وی متولد ژانویه 1955 در انگلستان است. روان در یک شهر کوچک به نام کانتی دورام در بریتانیا از یک پدر مزرعهدار و یک مادر خانهدار متولد شد و تحصیلات دانشگاهی خود را در رشته برق در دانشگاه آکسفورد با مدرک فوقلیسانس تبه اتمام رساند.
روان بهطور کاملا ناخواسته و تصادفی وارد دنیای سینما و تلویزیون شد. وی در جایی گفت آشنایی او با ریچارد کورتش فیلمنامهنویس و طنزپرداز معروف در دانشگاه آکسفورد باعث شد تا وارد دنیای بازیگری شود. وی که اولین کارهای خود را در سالن آمفیتئاتر دانشگاه تجربه کرده بود، در سال 1978 در سن 23 سالگی با نمایش Oklock News در رادیو بیبیسی فعالیت حرفهای خود را شروع کرد. با بازی در این مجموع در طی 4 سال به موفقیت چشمگیری رسید.
پسازاین مجموعه بهصورت جدی کار خود را در سال 1980 با سریال blackadder آغاز کرد و پا به عرصه تلویزیون گذاشت. او پس از یک سال با بازی طنز یکنفره در تئاتر جایزه بهترین کمدین سال اتحادیه انگلیس را دریافت کرد و در سال 1983 یک نمایش طنز برای شبکه بیبیسی به نام افعی سیاه ساخت که جوایز بسیار زیادی را در سطح بینالمللی از آن خود کرد و باعث محبوبیت بیشازپیش او شد.
اما شهرت جهانی او در سال 1989 با سریال کمدی صامت مستر بین شروع شد. این سریال بعد از اینکه جوایز زیادی را از آن خود کرد، در بیش از 200 کشور جهان به نمایش درآمد. از آنجا بود که روان اتکینسون با شخصیت مستر بین تبدیل به یک چهره محبوب جهانی شد. او سریال مستر بین را از سال 1989 تا سال 1995 ادامه داد و این سریال را به پرفروشترین سریان انگلیسی در دهه 90 تبدیل کرد. سری دوم این سریال هم در سال 2006 با نام تعطیلات تابستانی ساخت که این سریال هم با توجه بسیار بالای مردم رو به رو شد.
روان فقط به بازیگری و کارگردانی بسنده نکرد و به نویسندگی و دوبلوری نیز روی آورد و به یکی از دوبلورهای معروف فیلمهای کمدی در اروپا بدل شد. صداپیشگی آن در انیمیشن شیر شاه یکی از دوبلههای بهیادماندنی روان بوده است. او در حال حاضر علاوه بر نویسندگی، کارگردانی، بازیگری و دوبلوری به کارهای سیاسی نیز میپردازد و در این سالها تلاشهای زیادی برای لغو قوانین دستگیری و زندانی کردن به دلیل توهینهای ساده انجام داده است.
بالاترین آی کیو در چارلز داروین
یکی دیگر از افراد سرشناس و معروف با بالاترین آی کیو چارلز رابرت داروین است. چارلز رابرت داروین زیستشناس و زمینشناس انگلیسی است که از ضریب هوش 165 برخوردار بود و یکی از نوابغ قرن گذشته به شمار میرود. شما هم احتمالاً نظریه تکامل داروین که از نظریات مهم این نابغه زیستشناس بوده است را شنیدهاید. چارلز داروین یکی از اعضای انجمن سلطنتی بریتانیا بوده است.
کتاب خاستگاه گونهها بهوسیله انتخاب طبیعی است این زیستشناس و زمینشناس بزرگ نیز بهعنوان یکی از مهمترین کتابهای دنیا شناخته میشود. او در کتاب به شرح نظریه تکامل خود پرداخته است که تا سالها آن را بهعنوان یک مرجع میشناختند. اما با پیشرفت علم در سالهای اخیر نظریه او کاملاً رد شده است و نظریه خالق هوشمند جایگزین آن شده است. او که یکی از بزرگترین زیستشناسان قرن گذشته بوده است در 12 فوریه 1809 از خانوادهای سلطنتی و بسیار ثروتمند در شهر شروزبری شروپ شر انگلستان متولد شد. چارلز داروین ک از یک خانواده تحصیل کرده و سرشناس به دنیا آمد. پدر وی رابرت داروین یک پزشک بود و پدربزرگش اراسموس داروین یک گیاهشناس مشهور بوده است.
هنگامیکه چارلز داروین در کالج مسیح مشغول به تحصیل بود، استاد گیاهشناسی او پروفسور جان استیونس هنسلو در نقش استاد راهنمایش ظاهر شد. در سال 1831 پس از فارغالتحصیلی از کالج مسیح با مدرک بی ای، پروفسور هنسلو به او پیشنهاد داد که بهعنوان یک طبیعت شناس به کشتی نیروی دریایی انگلستان ملحق شود. ناخدای کشتی کاپیتان رابرتز فیتزروی بود و قصد سفر 5 سالهای به دورتادور جهان را داشت. در 27 دسامبر 1831 ماجراجویی چارلز داروین با کشتی بیگل آغاز شد. داروین در طول این سفر گونههای متنوعی ازجمله پرندگان، گیاهان و فسیلها را بررسی کرده و از آنها نمونه برداری کرد. وی از طریق این تحقیقات امکان این را داشت که بهصورت عملی و ملموس دانستههای گیاهشناسی، زمینشناسی و جانورشناسی خود را گسترش دهد. جزایر اقیانوس آرام و مجمعالجزایر گالاپاگوس بخشهای موردعلاقهی داروین در این سفر بودند.
چارلز داروین در سال 1836 پس از بازگشت به انگلستان شروع به مکتوب کردن یافتههای خود تحت عنوان «ژورنال تحقیقات» کرد که اطلاعات بینظیری را در مورد حیات و گونههای جانوری در خود جایداده بود. این سفر تمام دیدگاه و اعتقادات داروین را در خصوص تاریخ طبیعی بهکلی متحول کرد. همین عامل باعث شد که داروین نظریهای در مورد منشأ پیدایش ارائه دهد. نظریهای که با دیدگاه آن زمان بهکلی در تضاد بود.
24 نوامبر 1859 با چاپ کتاب خاستگاه گونهها به شرح مفصلی از نظریه تکامل در اثر فرآیند انتخاب طبیعی پرداخت که بعدها بهعنوان نظریه داروین شناخته شد و تا سالها مرجع اصلی کتب و نظریههای دیگر زیستشناسی در سراسر جهان بود و در طول قرن بعد، مطالعات روی DNA بخشهایی از نظریه تکامل داروین را به اثبات رساند. اما بخشهای دیگری از آن با نظریه داروین در تضاد بود که آن بخشها نشان میداد در پی تمام این تکامل یک هوش برتر وجود دارد که از آن بهعنوان هوش برتر یا خالق برتر یاد میشود.
دانشمندان پسازآن که با تکنولوژیهای جدید توانستند بهطور مستقیم درون سلولها را ببینند دریافتند که این پیچیدگی نمیتواند بهخودیخود از هیچ پدید آمده باشد. به همین علت بود که نظریه دیگری جایگزین نظریه داروینیسم شد که به آن نظریه هوش برتر یا خالق برتر گفته میشود.
لئوناردو داوینچی
قطعاً شما هم لئوناردو داوینچی نابغه بهیادماندنی عصر رنسانس را میشناسید. او یکی دیگر افراد مشهوری است که از بالاترین آی کیو در بین انسان ها برخوردار بوده است. ضریب هوشی لئونارد داوینچی 220 بوده، که حتی از ضریب هوشی انیشتین و استیو هاوکینگ هم بالاتر بوده است.
لئوناردو دی سر پیرو داوینچی، که از او بهصورت مختصر بانام لئوناردو داوینچی یاد میشود، متولد ۱۵ آوریل ۱۴۵۲ میلادی در دهکده وینچی، واقع در فلورانس منطقه کنونی توسکانی در ایتالیا است. هوش و استعداد خارقالعاده داوینچی از او فردی ساخت که در رشتههای نقاشی، مجسمهسازی، معماری، موسیقی، پیکرشناسی، زمینشناسی، نقشهکشی و گیاهشناسی، به موفقیتهای بزرگی رسید.
به سبب تبحر و سبک خاص داوینچی در علوم و فنون مختلف، از او بهعنوان نمونهی بارز یک نابغه عصر رنسانس یاد میشود. بسیاری از صاحبنظران عقیده دارند که وی خلاقترین فردی بوده که تاریخ تابهحال به خود دیده است.
سبک خاص داوینچی در انجامِ کارها و همچنین طرحهای خلاقانه که او از توپهای بخار، ماشینهای پرنده، هواپیما، ادوات زرهی، ادوات جنگی و… خلق کرده، او را به شهرت جهانی رسانده است. علاوه بر این، داوینچی در بخشِ هنر و نقاشی نیز آثار بسیار مشهوری از خود بر جای گذاشته است که از مهمترین و شناختهشدهترین آنها میتوان به تابلوهای شام آخر، مونالیزا و مرد ویتورین اشاره کرد.
داوینچی نظریات خود دربارهی مسائل مختلف را در هزاران دستنوشته ثبت کرده است. نکتهی جالب دربارهی یادداشتهای وی، سبکِ خاص و رمزآلود او است. اغلب یادداشتهای وی بهصورت برعکس نوشتهشدهاند و اگر قصد خواندن آنها را داشته باشید، باید آنها را در جلو آینه قرار دهید. این روش رمزآلود در تمامکارهای هنری او نیز دیده میشود که برخی از آنها تا به امروز هم رمزگشایی نشدهاند و نقاشیهای این نابغه عصر رنسانس هنوز برای اهل هنر شگفتانگیز و خاص هستند.
ماری کوری
ماریا سالومه اسکودوفسکا معروف به ماری کوری در 7 نوامبر 1867 در لهستان به دنیا آمد. او اولین زنی بود که برنده جایزه نوبل در رشته فیزیک شد و با برنده شدن نوبل دوم در رشته شیمی به اولین فردی تبدیل شد، که دو با نوبل گرفت. تلاشهای بسیار زیاد او و همسرش پیر منجر به کشف پولونیوم و رادیوم شد.
ماریا اسکلودوفسکا، که بعدها به ماری کوری معروف شد در 7 نوامبر 1867 در ورشو (لهستان امروزی) به دنیا آمد. کوری پس از خواهر و برادر زوسیا، جوزف، برونیا و هلا کوچکترین فرزند خانواده بود. هر دو والدین ماری معلم بودند. پدرش ولادیسلاو مربی ریاضی و فیزیک بود. هنگامیکه ماری 10 ساله بود، مادر خود برونیسلاو را به علت بیماری سل از دست داد. کوری در کودکی به دنبال پدرش رفت .او ذهنی درخشان و کنجکاو داشت و در مدرسه سرآمد بود. اما کوری علیرغم اینکه در دبیرستان دانشآموز برتر بود ، نمیتوانست در دانشگاه ورشو که فقط برای مردان برگزار میشد، تحصیل کند .در عوض وی تحصیلات خود را در “دانشگاه شناور” ورشو ، مجموعهای از کلاسهای زیرزمینی و غیررسمی که بهصورت مخفی برگزار میشد ، ادامه داد
کوری در سال 1903 جایزه نوبل فیزیک را به همراه همسرش پیر و هانری بکرل به دلیل فعالیت درزمینهٔ رادیواکتیویته دریافت کرد. خانواده کوری با پیروزیهای خود شهرت بینالمللی پیدا کردند و پول جایزه خود را برای ادامه تحقیقاتشان استفاده کردند.
در سال 1911 ، ماری کوری به دلیل کشف رادیوم و پولونیوم ، برای دومین بار جایزه نوبل را در رشته شیمی دریافت کرد. درحالیکه او این جایزه را بهتنهایی دریافت کرد، اما افتخار آنها با همسر فقیدش شریک شد.
در این زمان ، کوری با دانشمندان مشهور دیگر ، ازجمله آلبرت انیشتین و ماکس پلانک همراه شد تا در اولین کنگره Solvay در فیزیک شرکت کرده و درباره بسیاری از کشفهای پیشگامانِ درزمینهٔ آنها بحث کند.
ماری کوری در 4 ژوئیه 1934 در آسایشگاه سانسلوموز در پاسی فرانسه در سن 66 سالگی درگذشت. علت مرگ وی کمخونی مخرب آپلاستیک بود که به خاطر قرار گرفتن در معرض اشعه ایجادشده بود.
ترنس تائو
ترنس تائو (متولد 1975) در آدلاید، استرالیا متولد و بزرگ شد. والدین او مهاجر نسل اول از هنگکنگ به استرالیا بودند. وی تا سن 17 سالگی در استرالیا تحصیل کرد. و تحصیلات دانشگاهی خود را در ایالاتمتحده ادامه داد و اکنون دارای تابعیت دوگانه استرالیایی و آمریکایی است.
نبوغ ترنس در ریاضیات از سن کودکی شکوفا شد. او در 2 سالگی اعداد را یاو گرفت و شروع به یادگیری ریاضیات کرد و در 7 سالگی شروع به یادگیری حساب دبیرستان کرد و در 9 سالگی ریاضیات در سطح دانشگاهی را آغاز کرد. وی در سن 11 سالگی در مسابقات المپیاد ریاضی شرکت کرد و مدال برنز را دریافت کرد. در سن 12 سالگی دوباره در المپیاد شرکت کرد و این بار به مدال نقره دستیافت.
وی در سال 1988 زمانی که 13 سال سن داشت موفق به کسب مدال طلای المپیاد ریاضی شد. در سن 14 سالگی وارد موسسه علوم تحقیقاتی شد و پس از 3 سال لیسانس خود را دریافت کرد. سپس از طرف دانشگاه فلیندرس آدلاید مدرک فوقلیسانس افتخاری گرفت و بعدازآن موفق به دریافت بورسیه تحصیلی فولبرایت شد و به آمریکا سفر کرد و در آنجا دکترای خود را در سن 20 سالگی از دانشگاه پرینستون دریافت کرد.
وی در همان سال عضو هیئتعلمی دانشگاه کالیفرنیا شد و در سن 24 سالگی به مقام استاد تمام دستیافت. او در حال حاضر صاحب کرسی ریاضیات جیمز و کارول کالینز، استاد افتخاری دانشگاه ملی استرالیا و عضو سابق دانشگاه نیو ساوت ولز است. همچنین در حال حاضر سردبیر مجله انجمن ریاضیات و تجزیه تحلیل آمریکا، سردبیر دانشیار معادلات دیفرانسیل جزئی و مجله ریاضیات آمریکا و عضو هیئت مشورتی نظرسنجیهای تحقیقات ریاضی بینالمللی و موسسه ریاضیات خالص و کاربردی است. وی تا به امروز حدود 170 مقاله ازجمله 6 کتاب و تعداد قابلتوجهی اسناد به چاپ رسانده است.
پروفسور تائو در تعدادی از شاخههای ریاضیات ازجمله تجزیهوتحلیل هماهنگ، معادلات دیفرانسیل جزئی غیرخطی، هندسه جبری، ترکیبی، نظریه عدد تحلیلی و پردازش سیگنال فعالیت میکند. وی به خاطر راهحلهای بسیار اصیل خود درزمینهٔ مسائل ریاضیات بسیار دشوار و مهم و درخشش در استفاده از ماشینآلات ریاضیات شناختهشده است.
گری کاسپاروف
گری کاسپاروف متولد آوریل 1963 در باکو و با تابعیت روس، یکی بزرگترین استادان شطرنج جهان بوده است که بسیاری او را بهعنوان بزرگترین قهرمان شطرنج در تمام تاریخ میشناسند. وی در سال 1985 در سن 22 سالگی جوانترین قهرمان شطرنج جهان شد و مورد تحسین بینالمللی قرار گرفت. کاسپاروف تا سال 1999 پیروزیهای زیادی به دست آورد و به بالاترین رتبه خود یعنی 2851 دستیافت که تا سال 2013 بالاترین رکورد ثبتشده در جهان بود. تا اینکه در سال 2013 مگنوس کارلسن توانست از او پیشی بگیرد. گری از کودکی شطرنج را آغاز کرد و در سن 6 سالگی بهطور حرفهای وارد بازی شطرنج شد و از 10 سالگی زیر نظر مربی مشهور ولادمیر ماکوگونف تمرینات حرفهای خود را شروع کرد. به گفته وی ماکوگونف نقش بسیار مهمی در موفقیت او داشته و اصول بازی کردن را از او آموخته است.
گری کاسپاروف در سن 13 سالگی به مقام قهرمانی نوجوانان شوروی در تفلیس رسید و در 16 سالگی موفق شد اولین تورنمنت بینالمللی خود را به دست آورد. اما اوج موفقیتهای وی از سال 1985 آغاز شد. او در سال 1985 توانست آناتولی کارپوف قهرمان بدون شکست جهان را شکست دهد و بهعنوان جوانترین قهرمان جهان شناخته شود.
وی در سال 1996 موفق شد بازی با یک کامپیوتر قدرتمند که توسط شرکت آی بی ام طراحیشده بود و میتوانست در لحظه 3000 حرکت را شبیهسازی کند را با نتیجه مساوی به پایان برساند و بار دیگر باعث شگفتی جهانیان شود.
مایکل کرنی
مایکل کرنی یکی دیگر از افراد دارای بالاترین آی کیو ، متولد 18 ژانویه 1984 در پاترسون نیوجرسی به دنیا آمد و در سن 10 سالگی توانست در رشته علوم انسانی از دانشگاه آلابامای جنوبی مدرک کارشناسی دریافت کند. این مدرک باعث شد تا اسم وی در کتاب رکوردهای گینس بهعنوان جوانترین دانشآموخته کالج ثبت شود. رکوردی که تا به امروز کسی موفق به تغییر آن نشده است.
طبق مقالهای که در لسآنجلس تایمز به چاپ رسیده است ضریب هوشی مایکل کرنی 200 برآورد شده است. او در 4 ماهگی شروع به صحبت کردن کرد و در 8 ماهگی خواندن را آموخت و در 4 سالگی به خانواده منسا پیوست (گروهی متشکل از 2% از افراد با بالاترین آی کیو ). وی در 6 سالگی موفق شد تحصیلات دبیرستان را به پایان برساند و وارد کالج جونیور سانتا رزا شود. در سن 8 سالگی مدرک کاردانی خود را دریافت کرد و در سن 20 سالگی مدرک کارشناسی گرفت. سپس در سن 14 سالگی مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته شیمی دریافت نمود. در سن 18 سالگی مدرک وندربیلت خود را در رشته کامپیوتر گرفت و در 22 سالگی دکترای خود را در رشته شیمی از دانشگاه ایالتی تنسی به دست آورد.
جالب است که هنگامیکه مایکل کودک بود پزشکان تشخیص دادند که وی اختلال نقص توجه دارد و برای او داروی ریتالین تجویز کردند، اما پس از مدتی والدین مایکل متوجه شدند که او درواقع هوش بسیار بالایی دارد. پدر مایک او را یک کودک 32 بیتی در یک دنیای 8 بیتی توصیف میکند.
مایکل پس از اتمام تحصیلاتش در بازی Gold Rush شرکت کرد و بیش از یکمیلیون دلار برنده شد. او همچنین در بازی های دیگری ازجمله چه کسی میخواهد میلیونر شود نیز حضورداشته است.
بیشتر بخوانید: با نابغه های جوان دنیا و رمز و راز ذهن نابغه آنها آشنا شوید
کیم اونگ یونگ
در 8 مارس 1962 یک نابغه در شهر سئول کره جنوبی متولد شد. بهعنوان یک کودک یکساله وقتیکه همسنهایش هنوز یاد نگرفته بودند چگونه صحبت کنند کیم اونگ یونگ الفبای کرهای را میخواند و همه 1000 حرف چینی را بلد بود. وی در 3 سالگی شروع به حل مشکلات مالی کرد و مجموعهای پرفروش از مقالات خود به زبانهای انگلیسی و آلمانی منتشر نمود. کیم اونگ یونگ بهعنوان یک کودک 5 ساله به پنج زبان کرهای، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و ژاپنی تسلط کامل داشت. مدرسه از او دعوت کرد و او در همان سن در مدرسه ثبتنام کرد و همچنین در یک کلاس فیزیک در دانشگاه هانیانگ شروع به تحصیل کرد. قطعا وی یکی دیگر از افراد دارای بالاترین آی کیو نسبت به سایرین است.
وی در این مرحله توجه رسانهها را به خود جلب کند و در تلویزیون حضور پیدا کرد و باهوش ذهنی خود توانست مخاطبان را شگفتزده کند. کیم در شبکه فوجی ژاپن معادلات دیفرانسیل پیچیده و مسائل حساب انتگرال را حل کرد و بیشازپیش استعداد برجسته خود را به جهانیان نشان داد.
کیم اونگ یانگ در سن 8 سالگی وارد دانشگاه کلرادو شد و در آنجا توانست خیلی زود مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته فیزیک هستهای به دست آورد. پس از فارغالتحصیلی به استخدام سازمان هوا و فضای (ناسا) آمریکا درآمد. او ده سال در سازمان هوا و فضا مشغول به کار بود تا اینکه فهمید این چیزی که او از زندگی خود میخواست نیست. او در یک مصاحبه روزهایی که در ناسا بود را اینگونه توصیف کرد: کیم گفت احساس میکند ماشینی است که برای انجام این کارها بارها و بارها برنامهریزیشده است.
ویلیام جیمز سیدیس
ویلیام جیمز سیدیس در سال 1898 در بوستون به متولد شد و در اوایل قرن 20 بهعنوان یک کودک شگفتانگیز خبرساز شد. ضریب هوشی وی 50 تا 100 امتیاز بالاتر از آلبرت انیشتین تخمین زده شد. او در 2 سالگی میتوانست نیویورکتایمز را بخواند. در 6 سالگی به زبانهای انگلیسی، لاتین، فرانسوی، آلمانی، روسی، عبری، ترکی و ارمنی تسلط کامل داشت و در 11 سالگی بهعنوان جوانترین دانشجو تاریخ وارد دانشگاه هاروارد شد.
اما در بزرگسالی او هدف خود را در سایهها محو کرد و از انظار عمومی که درگذشته او را دنبال میکرد، پنهان شد. والدین سیدیس نیز افرادی باهوش بودند. پدر وی بوریس روانشناس مشهوری بود و مادرش سارا یک پزشک بود. والاس والدین جیمز را پرخاشگر توصیف میکند. والاس میگوید: آنها اعتقاد داشتند که میتوانی یک نبوغ را بسازی. مادر جیمز پسانداز خانواده را برای تشویق پسر زودرس خود صرف خرید کتاب، نقشه و سایر ابزارهای یادگیری کرد. والاس میگوید: چیزی که در مورد سیدیس در مقایسه با سایر کودکان نابغه بسیار غیرعادی بود، تواناییهای چندگانه او بود. تعداد کمی از کودکان نابغه تواناییهای چندگانه دارند. جیمز در کودکی زبان خود را ابداع کرد و شعر فرانسوی، رمان و قانون اساسی مدینه فاضله را نوشت.
جیمز در سن 9 سالگی در هاروارد پذیرفته شد. اما مدرسه میخواست که او تا 11 سالگی صبر کند. پنج سال بعد او از دانشگاه هاروارد فارغالتحصیل شد، اما روزهای او در هاروارد مملو از خاطرات خوش نبود. او در هاروارد به یک مضحکه تبدیلشده بود. والاس میگوید که او اعتراف کرده که هرگز دختری را نبوسیده است. او را در دانشگاه مسخره میکردند، و این فقط تحقیرآمیز بود. به همین خاطر او همیشه میخواست از دانشگاه دور باشد و یک مرد شاغل باشد. به نظر می رسد که دانشگاه بستر مناسبی برای یک کودک با شرایط خاص ویلیام جیمز نبود.
نظر شما چیست؟
حتما شما هم نابغه هایی را می شناسید که جایشان در این لیست خالیست. حتما آنها را در بخش نظرات به ما معرفی کنید. همچنین می توانید نظر خودتان را درباره ی نابغه ها در بخش نظرات با ما و سایر خوانندگان به اشتراک بگذارید.
مقالات پیشنهادی مالتینا بلاگ:
ارسال پاسخ