تا به حال شک کردهاید که آیا اصلا زبان آموز خوبی هستید و شانس این را دارید که بتوانید یک زبان دوم را به خوبی یاد بگیرید؟ اولین زبانی که شما به بهترین شکل یاد گرفتهاید، زبان مادری شماست. اما آیا میتوانید زبان دوم را هم همینطور یاد بگرید یا به فرزندانتان یاد بدهید؟ اگر این احتمال وجود دارد، چه کارهایی برای کمک به خودتان باید انجام دهید؟ برای پاسخ دادن به این سوالات و پیدا کردن بهترین شیوه برای یادگیری زبان در ادامه این مقاله از مالتینا ما را همراهی کنید.
بهترین متد برای یادگیری زبان از دید استیون کراشن
استیون کراشن و 5 نکته طلایی در یادگیری زبان
شاید هیچ کس بیشتر از استفان کراشن به مطالعه نحوه آموزش درست زبان و ارائه راهکارهای کاربردی در این زمینه اقدام نکرده است. در ادامه سعی داریم نظریهها و راهکارهای Stephen Krashen را با هم مرور کنیم.
استیون کراشن اولین بار فرضیه خود را در سال 1977 در یک مقاله منتشر کرد و در سالهای بعد آن را گسترش دارد. او در این فرضیه یک تفاوت بزرگ را بین یادگیری موثر و یادگیری بدون نتیجه یا ضعیف قائل میشود که آن هم فرایند آگاهانه و سنتی مبتنی بر دستور زبان در کلاس و کسب آن است. اساس چگونه ما به عنوان یک کودک زبان خودمان را انتخاب میکنیم؟ او میگوید که اشتباه ما در یادگیری زبان این است که سعی میکنیم زبان را هم مانند تاریخ، ریاضیات یا دروس دیگر مرور یا تدریس کنیم. در عوض او معتقد است که زبان آموزان باید به همان روشی که کودکان زبان اول خود را یاد میگیرند، زبان دوم را هم آموزش ببینند.
کراشن در مستند معروف با عنوان راهنمای کودک برای یادگیری زبانها که توسط BBC Horizon در سال 1983 تولید شده است این ایده را به صورت خلاصه بیان میکند. به عبارت دیگر در هر مثال موفقی در یادگیری زبان، یک کودک که به زبان اول خود تسلط دارد یا یک زبان آموز بزرگسال که آموزش زبان خود را به سرانجام میرساند، دلیل موفقیتشان را این میدانند که آنها به دست آوردهاند نه اینکه یاد گرفتهاند.
حالا سوال اصلی این جاست که برای اینکه بتوانیم دانش زبان را به دست بیاوریم، چه کارهایی باید انجام دهیم؟ همچنین معلمان چه اقدامی برای کمک به این روند میتوانند انجام دهند؟ در ادامه 5 ایده کراشن که برای یادگیری زبان ارائه کرده است را با هم مرور میکنیم.
-
زمانی میتوانیم به فراگیری زبان امیدوار باشید که میتوانید مفهوم پیامها و دیالوگهای آن زبان را بفهمیم
زبان آموزان برای رسیدن به مرحلهای که کراشن به آن “ورودی قابل فهم” میگوید، تلاش کنند. یعنی اینکه زمانی که مطالب را گوش میدهند یا میخوانند برایشان قابل فهم باشد. از نظر کراشن زمانی که پیامها را میفهمیم میتوانیم به یادگیری زبان هم امیدوار باشیم. وی معتقد است که باید بیشتر بر تعامل معنادار تاکید داشت و نه بر شکل. برای مثال زمانی که والدین با فرزندانشان صحبت میکنند، تاکید بیشتر بر معنا است تا استفاده درست از دستور زبان. اگر کودک بگوید که ‘Daddy fish water!’ پدر احتمالا پاسخ میدهد که بله در رودخانه ماهی وجود دارد. (Yes, you’re right, there’s a fish in the river’) نه اینکه سعی کنند دستور زبان کودک را اصلاح کنند. این تئوری اهمیت داشتن ورودی بامعنی را توجیح میکند.
-
برای رسیدن به لول بالاتر در یادگیری زبان تلاش کنید
کراشن نکته مهم دیگری را هم بیان میکند که ورودی قابل فهم برای یادگیرنده زبان باید در سطح مناسبی باشد. یعنی باید بالاتر از سطح خود یادگیرنده باشد و او را همیشه در یک مسیر رو به جلو قرار بدهد. او این سطوح نظری را “i + 1” مینامد که یک نمونه عملی خوب برای سطح بندی یادگیری زبان است. کتابهایی که به طور ویژه برای زبان آموزان طراحی شده است مانند A2 ، B1 ، C2 و غیره در چهارچوب مشترک اروپایی (CEFR) و با همین تعیین سطح نوشته شدهاند.
-
دوره خاموش
کودکان بلافاصله شروع به صحبت کردن با مادر خود نمیکنند. بلکه آنها مدتی را گوش می دهند و در معرض شنیدن صحبتهای دیگر قرار میگیرند. آنها در همین دوره حتی اگر خودشان صحبت نکنند، باز هم دانش زبان را به دست میآورند. در فراگیری زبان در هر سنی باز هم به این دوره خاموش نیاز داریم. زمانی که دانش آموزان در کلاس در بحث شرکت نمیکنند، معلمان نباید ترس داشته باشند که شاید آنها دانش زبان را به دست نمیآورند. بلکه آنها د رمعرض شنیدن صحبتها قرار میگیرند و در یک دوره خاموش آمادگی یادگیری زبان را پیدا می کنند. همچنین زبان آموز در این دوره میتواند به اضطراب خودش هم غلبه کند.
-
اضطراب دشمن اول دانش آموز است
این تیتر زمینه یکی از معروفترین بینشهای کراشن یعنی فیلتر عاطفی است. این بدان معناست که اگر استرس یا اضطراب دارید، شما شانس کسب ورودی کمتری هم خواهید داشت. خوشبختانه بیشتر کودکان در خانه با مادران و پدران خود تقریبا یک محیط یادگیری زبان بدون استرس دارند. اما برای زبان آموزانی که میخواهند یک زبان دوم را یاد بگیرند، کلاس درس می تواند یک عامل اضطراب باشد و تاثیری در نحوه دریافت و پردازش ورودی قابل درک داشته باشد.
در عوض یک مهمانی خانگی با مهمانان خارجی میتواند محیط آرامتری را برای یادگیری زبان به وجود آورد. چرا که در این محیط همه آشنا هستند و میتوانند در آرامش زبان را یاد بگیرند. در چنین محیطی زبان آموز شانس یادگیری بیشتری هم دارد. ما امیدواریم که کلاسهای آموزش زبان محیط آرام و بدون استرسی فراهم کند تا زبان آموز بتواند در آرامش به یادگیری بپردازد. این نکته بیشتر باید مورد توجه معلمان و دبیران قرار بگیرند. آنها می توانند با ایجاد جو دوستانهتر در کلاسهای درس از اضطراب دانش آموزان بکاهند و ترتیبی بدهند که بازخورد آنها در آموزش زبان دوم بهتر و امیدوار کندهتر باشد.
-
فرضیه مانیتور
به گفته گراشن یادگیری آگانه زبان نمیتواند منبع گفتار خود به خود باشد. آنها تنها میتوانند در مرحله تولید گفتار یا نوشتار نظارت داشته باشند. برای یادگیری درست گرامر زبان بهترین کار گوش دادن و صحبت کردن است. این روند باعث میشود گوش شما با فرم جملات و گرامرها آشنا شود.
یکی از راههای به کار گیری این مورد در کلاسهای درس این است که زبان آموز بخواهد به ویژگیهای گرامری در گوش دادن و خواندن متن با استفاده از یک روش کشف هدایت توجه کند. برای مثال اگر به زبان آموزان وظیفه گوش دادن به زندگی نامه یک شخص مشهور به عنوان تکلیف را میدهید، در نهایت معلم میتواند در خصوص گرامرها و دستور زبان جملات از دانش آموز سوال کند. به این ترتیب دانش آموز از نحوه استفاده از گرامر در زبان هدف مطلع میشود. با این حال روشن است که کراشن تمرکز و اولویت اصلی را در ارائه امکان یادگیری به دانش آموزان قرار داده است. معلمان باید دروس خود را بر تعامل معنادار با مقدار زیادی گوش دادن و خواندن مطالب زبان دوم درجه بندی کنند.
-
فرضیه نظم طبیعی
گرامر و واژگان یک زبان بدون توجه به اینکه یادگیرنده کیست یا به چه زبانی دست مییابد و ترتیب برنامههای دستور زبان را به همان ترتیب کلی بدست میآورد. شما میتوانید به دانش آموزان گفتگوی گزارش شده مانند جمله ‘she mentioned that she had been at the shop that morning’ را یاد بدهید. اما این کار امکان فراگیری زبان را به دانش آموز نمیدهد.مگر در زمانی که او آمادگی لازم برای یادگیری را داشته باشد. برخی از عناصر دستور زبان دیر اکتساب هستند. مانند شخص ثالث –s و برخی دیگر زود اکتساب هستند. این توضیح میدهد که چرا حتی یک دختربچه کوچک زمانی که زبان مادریاش انگلیسی است، با وجود اینکه ساختارهای پیچیدهای شامل جملات مشروط مانند ‘I would do it if I had time’. Evidence for this ‘natural sequence’ را ادا کرده است، اما هنوز در بیان جملاتی مانند ‘Daddy go to work every day’ مشکل دارد. توجه به این موارد به خصوص در محیط آموزش بسیار مهم است و باعث میشود که آموزگار با ساختار ذهنی دانش آموز و زمان آمادگی داشتن او برای فراگیری از اصلی بیشتر آشنا شود.
پیامدهای دیدگاه استفان کراشن
کودکان برای یادگیری زبان چه مزایایی دارند؟
قبل از اینکه به بررسی پیامدهای قابل پیشبینی بینش کراشن بپردازیم، باید برخی از مزایایی که کودکان در یادگیری زبان دوم نسبت به بزرگسالان دارند را بررسی کنیم. یکی از این مزایا این است که کودکان در معرض مقادیر زیادی از مطالب قابل فهم و درست قرار دارند و تا زمانی که آمادگی لازم برای انجام کاری را نداشته باشند، معمولا فشاری برای انجام آن حس نمیکنند. کودکان همچنین میتوانند وقت بگذرانند و صبر کنند تا آمادگی صحبت کرده را داشته باشند و زمانی که به آن مطمئن بودند، شروع به حرف زدن کنند. در این موارد آنها انتظار کمتری از خود دارند و اضطراب کمتری هم در این خصوص حس میکنند.
یکی از شگفت انگیزترین چیزها این است که زمانی که کودک یک زبان را یاد میگیرد، دستیابی به زبان خود هدف او نیست. در عوض این که یک محصول فرعی به دست بیاورد، به او انگیزه میدهد که او خود را به حرف زدن و استفاده از مهارتهای کلامی خود وادار کند. برای مثال او زمانی که بداند برای دریافت خوراکی مورد نظرش باید بتواند نام آن را به زبان بیاورد، تلاش میکند که نام خوراکی و نحوه درخواست کردن از شما را یاد بگیرد.
پیامدهای عملی ایدههای کراشن برای کلاس
از نقطه نظر کراشن و با نگاهی به مزایایی که کودکان نسبت به بزرگسالان در هنگام یادگیری زبان دارند، میتوان نتیجه گرفت که محیط آموزش و بستر آموزش چطور باید باشد. اول اینکه زمان کلاس باید کاملا درک شود. دوم اینکه کلاسها باید محیطی بدون استرس داشته باشند تا دانش اموز بتواند با آرامش از آن استفاده کند.
یک پیامد مهم از یافتههای کراشن این است که دانش آموزان به خصوص دانش آموزان مقاطع پایینتر باید اهداف سبکی برای صحبت کردن و یادگیری داشته باشند و زمان مکالمه و مواردی که آموزش داده می شود، دقیقا مطابق سطح هر دانش آموز باشد. آموزش دستور زبان هم باید مطابق نیاز و دانش او انجام شود و فقط زمانی انجام شود که نیاز و البته آمادگی آن حس شود. آخریم اما شاید مهمترین نکته این است که درسها نباید بر مبنای دستور زبان باشند بلکه باید بر مبنای تعادل معنی باشند.
حالا که با فرضیه استفان کراشن آشنا شدید، سعی میکنیم با تکیه بر این فرضیه و دانش جامع دیگری که داریم، بهترین راهکارها برای فراگیری زبان را با هم بررسی کنیم.
برای یادگیری یک زبان جدید این 12 گام را دنبال کنید:
زبان حفظ کردنی نیست
یادگیری زبان یعنی همان کاری که سالهاست در کلاسهای تدریس زبان و مدارس انجام میدهند. به این شکل که شما مدام از روی متون انگلیسی میخوانید و یا مینویسید و گرامرها را مرور کرده و حفظ میکنید. این درحالی است که این روند بیشتر شبیه به حفظ کردن زبان است است و در خصوص مهارتی که قرار است شما به کمک آن صحبت کنید و کلمات را در جملات و فرمهای مختلف در کنار هم قرار دهید، چندان کارساز نیست. اگر میخواهید زبان را مانند یک کودک که زبان مادریشاش را فرا میگیرید، دریافت کنید، نباید به حفظ کردن آن فکر کنید. چرا که کودک هیچ وقت هیچ کتابی را مطالعه نمیکند و یا از روی آن مشق نمینویسد. همچنین قوانین و گرامرها را از قبل نمیداند اما همین کودک به مرور یاد میگیرد که چطور صحبت کند. درواقع کودک به صورت ناخودآگاه زبان مادری را یاد میگیرید و قوانین را متوجه میشود.
شاید در حین حرف زدن یک کودک متوجه شده باشید که آنها ابتدا کلمات را یاد میگیرد و به شکل نامرتب و گاها غلطی آنها را در جمله کنار هم قرار میدهند به طوری که فعل و فاعل آنها با هم همخوانی ندارند. اما کودک با این جملات میتواند منظورش را برساند. از طرفی کم کم متوجه میشود که ساختاری که یک بار به کار برده است با آن چیزی که همیشه به گوشش خورده است، متفاوت است. به این ترتیب کودک خودش کم کم جملات را اصلاح میکند و فرم صحیح حرف زدن را یاد میگیرد. یادگیری زبان هم باید به همین صورت باشد. پس در درجه اول حفظ کردن گرامر و مشق کردن متون را فراموش کنید.
اصلا نیازی به مطالعه گرامر نیست
اگر شما در مسیر یادگیری زبان مبتدی هستید و تازه شروع به فراگیری یک زبان جدید کردهاید، بهتر است مطالعه گرامر را فراموش کنید. بهترین متد برای یادگیری گرامر این است که شما آنها را یاد نگیرید و اجازه دهید گرامر به صورت ناخودآگاه در ذهن شما تثبیت شود. شما با شنیدن عبارات در زبان مورد نظر کم کم خودتان متوجه فرم و نحوه چیدمان کلمات در جمله میشوید و گرامر را به صورت عملی یاد میگیرید. این متد یاد گرفتن گرامر ماندگاری و پایداری بیشتری در ذهن شما دارد و کاربردیتر است. از طرفی حفظ کردن گرامر به نوعی شما را در صحبت کردن کند میکند. چرا که شما هر جملهای که میخواهید بگویید را باید در ذهنتان با قوانینی که حفظ کردهاید، تطابق دهید و این کار زمان بر و البته غیر عادی است. همانطور که یک کودک هیچ وقت این کار را نمیکند. اما تا زمانی که گرامر را فرا بگیرید و قوانین صحبت کردن و جمله ساختن را در ذهنتان تثبیت کنید، دیگر نیازی به حفظ کردن چیزی ندارید. درواقع بهترین کار این است که جملات را بشنوید و و بتوانید معمول و غیر معمول بودن ساختار جملات را متوجه شوید. به این ترتیب مانند یک کودک به صورت ناخودآگاه متوجه میشوید که چطور باید جمله بسازید و چه زمانی جملاتتان درست یا غلط است.
مطالعه گرامر را به زمانی اختصاص دهید که مدتی از یادگیری شما گذشته است و شما بارها و بارها به متنها گوش دادهاید یا خودتان به آن زبان صحبت کردهاید. درواقع شما زمانی که در زبان مربوطه نیمه حرفهای هستید، گرامر را یاد میگیرید. در ان زمان شما میدانید که چطور باید جمله بسازید و در مرحله یادگیری گرامر تنها تعاریف تئوری آن را یاد میگیرید. مثلا با فعل و فاعل و کاربرد آنها آشنا میشوید.
درست همان روندی که کودک در یادگیری زبان در پیش میگیرد. به این صورت که کودک ابتدا حرف زدن و صحبت کردن به زبان مادریاش را یاد میگیرید و قادر است جملات را به درستی با چیدمان صحیح ایجاد کند و بعد در کلاس دستور زبان نقش هر کلمه به عنوان فعل یا فاعل را یاد میگیرید و چیدمان جملات را به صورت تئوری فرا میگیرد.
فرضیه مانیتور هم دقیقا همین است که ذهن شما به نسبت چیزی که با تکرار آن را دریافت کرده است، درست را از غلط تشخیص میدهد. فرضیه مانیتور روندی است که در آن ذهن شما فرم معمول را از غیر معمول تشخیص میدهد و به اصلاح جملات شما کمک میکند.
بهترین کلاس را پیدا کنید
بستری که شما در آن زبان را فرا میگیرید، اهمیت زیادی دارد. در این بستر باید روشهای درست پیاده سازی شوند و احتمالا هم کلاسیهای شما هم افرادی باشند که بتوانند در این مسیر به شما کمک کنند. خوبی کلاسهای حضوری این است که شما با دیگران ارتباط برقرار میکنید و میتوانید یادگیری را در کنار هم به شکل لذت بخشتری تجربه کنید. این چیزی است که در مسیر یادگیری یک زبان بیگانه میتواند کمک زیادی به شما بکند. اهمیت زیادی دارد که در کلاس تئوریهای درست و نوین آموزشی دنبال شوند و به نوعی باعث تحلیل انرژی شما و انحراف شما نشوند. شما باید کلاسی را پیدا کنید که روی مهارت به دست آوردن طبیعی زبان کار کند. متدی که امروزه در مدارس ایالات متحده اتحاذ میشود، TPRS نام دارد که در آن دانش آموز گرامر و کلمات را حفظ نمیکند. بلکه مهارت شنیدن و صحبت کردن را تمرین میکند و به این ترتیب قواعد بارها و بارها به گوش دانش آموز میخورند و او کم کم مهارت استفاده از زبان جدید را به صورت طبیعی به دست میآورد. به یاد داشته باشید که حفظ کردن زبان اصلا لذت بخش نیست و میتواند اشتیاق شما برای یادگیری را کور کند.
گوش دادن به داستانها بهترین روش برای فراگیری زبان است. چرا که شما را در یک چهارچوب راحت قرار میدهد که در آن میتوانید بخشهایی را حدس بزنید و ذهنتان را برای فهمیدن به چالش بکشید.
بهترین معلم را پیدا کنید.
تدریس یک زبان جدید هم میتواند در جای خود سخت و چالش برانگیز باشد. بعضی از معلمها تمام دانش آموزان را وادار می کنند که فقط با زبان مورد نظر صحبت کنند و حرف زدن به زبان اصلی را منع کند. اما خیلی زود متوجه فضای گنگ و سنگینی که در کلاس حاکم است، میشوند و احتمالا نتیجهای که مد نظرشان است را نمیگیرند. این کار حتی باعث فشار مضاعف و استرس میشود. درواقع این روش جواب میدهد اما تمام توان دانش آموز را طلب میکند. به طوری که یادگیری زبان برای او نه تنها لذت بخش نیست که میتواند سخت و طاقت فرسا باشد.
از طرفی معلم میتواند سادهترین روش را دنبال کند و تنها دانش آموز را به حفظ کردن گرامر و کلمات تشویق کند. این روش قطعا برای پاس کردن امتحانات کارساز است اما مهارت چندانی در دانش آموز ایجاد نمیکند و حتی مهارتهای او میتوانند به مرور زمان تحلیل بروند.
توصیه ما این است که در کلاس تنها صحبت کردن به زبان مادری را ممنوع کنید و از دانش آموز بخواهید که حتی در مواردی که نمیتواند با زبان مقصد منظورش را برساند، از زبان اشاره استفاده کند. درست مانند کودکی که زبان مادریاش را نمیداند و گاهی مجبور است منظورش را با ایما و اشاره به طرف مقابلش بفهماند. درواقع دانش آموز در کلاس باید یا به زبان مقصد صحبت کند یا با ایما و اشاره منظورش را برساند. این روند خود اهرم فشار سرگرم کننده و جالبی برای یادگیری زبان جدید است.
چقدر باید برای یادگیری زبان وقت بگذاریم
زمانی که شما به یادگیری یک زبان جدید اختصاص میدهید، به سخت و آسان بودن آن زبان و میزان نزدیکی آن زبان به زبان مادری شما بستگی دارد. برای مثال برای ما فارسی زبانها صحبت کردن به زبان عربی یا ترکی آسان است چرا که کلمات مشترک زیادی داریم و از طرفی این زبانها از نظر گرامر هم تشابهات زیادی با هم دارند. درواقع شما حین صحبت کردن یک فارسی زبان و یک فرد ترک از نظر لحن و شیوه صحبت کردن متوجه شباهتهای زیادی میشوید. پس یادگیری این زبانها برای ما ساده است و وقت کمتری هم میطلبد. اما یادگیری زبانهایی مانند کرهای یا ژاپنی برای ما سخت است چرا که هیچ شباهتی با زبان ما ندارد.
زمان مورد نیاز یادگیری زبانها از سادهترین با 500 ساعت در سال تا سختترین با 2200 ساعت در سال متفاوت است. مسئله مهمی که وجود دارد این است که شما این زمان را به صورت مساوی بین هفتههایی که دارید و بین روزهای هفته تقسیم کنید و سعی کنید روزانه نیم ساعت تا 2 ساعت از وقتتان را به فراگیری زبان جدید بپردازید. به این ترتیب زبان کم کم در ذهن شما مینشیند و تثبیت میشود. ابتدا با شنیدن و صحبت کردن شروع کنید و خواندن و نوشتن را وقتی شروع کنید که در آن زبان نیمه ماهر شدهاید.
والدین آموزش زبانتان را پیدا کنید!
متدی که استفان کراشن آن را ابداع کرده است، درواقع بازسازی و شبیه سازی روشی است که کودک زبان مادریشاش را یاد میگیرد. میدانید که کودک برای اینکه زبان مادری را یاد بگیرد، اول باید در محیطی باشد که بارها و بارها صحبتهایی را به آن زبان بشنود و به نوعی آن زبان به گوشش آشنا باشند. کودک از زمان تولید در کنار پدر و مادر و خانواده بارها حرف زدن آنها را میبیند و سعی میکند آن را درک کند و یا حتی تقلید کند. این روند باعث میشوند که ذهن کودک در یک چالش خود خواسته و شیرین برای یادگیری زبان و حل معماهای متعدد در خصوص معانی ترکیبها و عبارات باشد. شما هم میتوانید برای اینکه زبان را بهتر یاد بگیرید، افرادی را پیدا کنید که ساعاتی در کنار آنها بنشینید و صحبت کردن آنهار ا گوش دهید. این افراد میتوانند خانواده، دوستان یا حتی همکاران شما باشند. در صورتی که هیچ کدام از این موارد که به زبان مورد نظر شما صحبت کنند، در اطرافتان نیستند، میتوانید روی کمک یک آموزگار هم حساب کنید. حرف زدن مکرر او به زبان مورد نظرتان باعث میشود که در درجه اول گوش شما با آن زبان آشنا شوید و ذهنتان پذیرای دریافت آن زبان باشد.
به یاد داشته باشید که با فردی که به اصطلاح والدین زبان شما هستند، باید چند قانون مشخص داشته باشید.
اول اینکه به هیچ وجه تا زمانی که در کنار او هستید، به زبان مادریتان صحبت نکنید طوری که گویی اصلا هیچ زبانی نمیدانید و تنها در حال تلاش برای یادگیری زبان فعلی هستید. حتی اگر وادار شدید که منظورتان را به نوعی نشان دهید، از ایما و اشاره یا نقاشی استفاده کنید. اجازه دهید در این مدت زمان محدود ذهن شما مدام در حال تقلا برای صحبت کردن به زبان مربوطه باشد.
دوم اینکه برای یادگیری گرامر اقدام نکنید. این کار شما را وادار به چک کردن مداوم خودتان میکند. پس یادگیری گرامر را تا زمانی که در آن زبان نیمه حرفهای نشدید، فراموش کنید.
سوم اینکه از پارتنر و فرد مورد نظر بخواهید که به هیچ وجه شما را اصلاح نکند و اجازه بدهد که ذهنتان خودش با مانیتور کردن درست و غلط را تشخیص دهد.
یک اتفاق شگفت انگیز
تاکنون داستانهای کودک را خواندهاید؟ هر جند این داستانها ممکن است برای ما ساده و قابل پیش بینی به نظر برسند، اما برای کودکی که با خیلی از مفاهیم و ترکیبها و کلمات آشنا نیست، درک و فهمیدن این داستان و روندی که پیش میگیرد، میتواند سخت و چالش برانگیز باشد. به همین دلیل است که داستانها میتوانند کودکان را به خود مشغول کنند و حتی باعث شوند که آنها فکر کنند و برخی از مفاهیم را یاد بگیرند. داستانهای کودک زبان بیگانه برای شما هم میتواند همین تاثیر را داشته باشد. به این صورت که این داستانها ذهن شما را درگیر کرده و ترتیبی میدهند که با جملات و ترکیبهای جدید آشنا شوید. در کتابهای داستان کودک شما بخشی از داستان را میتوانید از روی تصاویر حدس بزنید. از طرفی ممکن است برخی از کلمات و ساختارها را از قبل بدانید. اما برای فهمیدن بخش دیگری از کلامات که هنوز گنگ هستند، باید تلاش کنید. این روند باعث میشوند که یک چالش لذت بخش در ذهن شما ایجاد شود تا به واسطه آن با کلمات و فرمهای جدید جمله آشنا شوید. داستانها شما را با خودشان همراه میکنند و بعد از مدتی متوجه خواهید شد بدون اینکه متوجه شوید، چیزهای زیادی از آن یاد گرفتهاید.
TPRS
TPRS مخفف Total Physical Response است که توسط دکتر James Asher ابداع شده است. طبق این اصل شما باید اول گوش دهید و بعد شروع به صحبت کردن کنید. دقیقا مانند کاری که نوزاد تازه متولد شده انجام میدهد. در این متد شما نه با خواندن متون که با گوش دادن یعنی Listening یادگیری را شروع میکنید. به عبارتی دانش آموز از زمانی که وارد کلاس میشوند به عنوان یک فرد مبتدی وادار به خواندن و مشق کردن زبان مربوطه نمیشود. بلکه بارها و بارها متنهایی به زبان مربوطه را به صورت فیلم، موسیقی یا روخوانی توسط معلم میشنود. سپس به آرامی وارد مرحله صحبت کردن میشود و از او خواسته میشود که به زبان مربوطه صحبت کند.
خواندن خواندن خواندن
مطالعه متون از زبان مربوطه کمک میکند تا گرامر آن زبان در ذهن شما تثبیت شود. توصیه ما این است که هفتهای 100 تا 150 صفحه از متون به زبان مربوطه را مطالعه کنید. این مطالعه میتواند در هر زمینهای باشد. اما توصیه ما این است که در مباحثی که به آنها علاقه مند هستید، مطالعه کنید. چرا که این کار جذابیت بیشتری برای شما دارد.
i + 1
هر بار سعی کنید گامی به جلو بردارید و دانستههایتان را یک مرحله پیش ببرید. نیازی نیست که جهش کنید یا یک قدم بزرگ بردارید. کافی است که هر بار کمی بیشتر از آنچه که قبلا میدانستید، یاد بگیرید. در این مرحله i نشان دهنده دانستههای قبلی شماست و 1 نشانه مطالبی است که باید به آن اضافه کنید. سعی کنید دانستههای جدید نزدیک به مطالعات قبلی شما باشند. برای مثال اگر تا به حال توانستهاید در مورد یک منظره که یک ماشین در یک ساحل را نشان می دهد، صحبت کنید و نام تمام اجزای تصویر را میدانید، برای اضافه کردن دانستههایتان به سراغ اجزایی بروید که در این تصویر برایتان گنگ هستند. مثلا اگر نام ماشین را میدانید حالا نام اجزای آن ماشین مانند تایر یا درب یا دستگیره درب را یاد بگیرید و در مورد آن جمله بسازید. این کار کمک میکند که شما هر بار کمی پیشرفت کنید.
از موبایلتان استفاده کنید
از موبایل یا هر وسیله دیگری که ضبط صوت دارد استفاده کنید تا زمانی که در کلاس هستید یا زمانهایی که در کنار والدین زبانتان هستید را ضبط کنید. قسمتهایی که باید ضبط شوند به انتخاب خودتان بستگی دارند. باید مطالبی که فکر میکنید ضبط کردن و مرور کردن آنها برایتان مفید هستند را ضبط نمایید. برای مثال میتوانید زمانهای روخوانی از روی کتابهای داستی در داخل کلاس را ضبط کنید یا صحبتهای والدین زبانتان را ضبط کنید. سپس چند بار در طول هقته آنها را گوش دهید. تکرار این صداها باعث میشوند که ترکیبها و کلمات به گوش شما بیشتر آشنا شوند.
به کشوری که به آن زبان صحبت میکند، سفر کنید
خیلیها قبل از مهاجرت شروع به یادگیری زبان میکنند. درحالی که ما به آنها توصیه میکنیم این کار یا بخشی از آن را به بعد از مهاجرت اختصاص دهند. چرا که بودن در کشوری که همه افراد به زبان مورد نظر شما صحبت میکنند، خود یک کمک بزرگ و اهرم فشار بسیار موثر برای یادگیری سریعتر آن زبان است. میدانید که یکی از ابزاری که به کودکان کمک میکند زبان مادریشان را یاد بگیرند، نیاز آنها به صحبت کردن است. چرا که اصلیترین راه ارتباطی در بین افراد دیگر همین زبان است. همچنین ارتباطاتی که وجود دارد و مکالماتی که با آنها برقرار میشود، باعث میشوند که کودک مدام با زبان مربوطه آشنا شود و آن زبان به گوشش بخورد. این روند باعث میشود که کودک به صورت ناخودآگاه زبان را کسب کند و بتواند به آن زبان صحبت کند. در صورتی که شما هم قصد دارید زبان یک کشور دیگر را یاد بگیرید توصیه میکنیم که حداقل برای یک مدت چند ماهه به آن کشور مسافرت کنید و در این محیط قرار بگیرید. این کار کمک بزرگی به کسب بهتر مهارت آن زبان مربوطه به شما میکند.
یادگیری زبان در سریعترین زمان ممکن در 5 مرحله آسان
همانطور که تری والتز در کتاب خود “TPRS میگوید، زبان یک توانایی جهانی انسانی است و مغز انسان برای یادگیری چند زبان سخت هم آمادگی کافی دارد.
فکر کنید زمانی که کودک نوپا بودید، و کسان دیگری دراطراف شما صحبت میکردند و شما به آنها گوش میدادید، چطور کم کم خودتان مهارت صحبت کردن را فرا گرفتید. شما در ابتدا فقط گوش میدادید و تماشا میکردید و بعد شروع به درک این کردید که افراد چه میگویند. سپس شروع به صحبت کردن نمودید و زبان مادریتان را خواندید و نوشتید. این کار برای شما یک روند طبیعی بود و اصلا فشار و سختی برای نجام آن حس نکردید.
دقیقا همین کار را میتوانید موقع یادگیری یک زبان دیگر هم انجام دهید. فرقی نمیکند که چه زبانی را انتخاب میکنید. انگلیسی، آلمانی، اسپانیایی و غیره. هدف اصلی شما این است که تسلط و مهارت کافی داشته باشید. به عبارت دیگر هدف اصلی شما این است که بتوانید بدون تلاش مفاهیم را درک کنید و مهارتهای صحبت کردن را کسب نمایید.
حتی زمانی که شما یک زندگی پرمشغله را شروع میکنید و تصور میکنید که وقت کافی برای یاد گرفتن زبان را ندارید، باز هم میتوانید به راحتی این کار را انجام دهید. به جای تحت فشار گذاشتن خودتان در یادگیری زبان میتوانید به روش طبیعی و تنها در 5 مرحله آن را یاد بگیرید.
- در خانه بمانید و به طور آنلاین زبان را یاد بگیرید: همانطور که کراشن هم این مورد را گوشزد کرده است، برای یادگیری زبان یک محیط امن و به دور از استرس لازم است. شما میتوانید در یک خانه امن بمانید و بدون اینکه در حضور دیگران دچار استرس شوید، در خلوت خودتان زبان دوم را تمرین کنید. در خانه شما اعتماد به نفس بیشتری برای یادگیری زبان دارید و احتمالا شانس موفقیتتان بیشتر خواهد بود. با در خانه ماندن در زمان صرفه جویی میکنید و تمرکز بیشتری هم خواهید داشت. از طرفی تمام زمان کلاس مختص خودتان است و مجبور نیستید که وقتی برای دانش آموزان دیگر صرف کنید.
- به طور مرتب و در دورههای کوتاه تمرین کنید: میدانید که یادگیری یک زبان جدید ممکن است کمی طول بکشد. بنابراین بهتر است که حداکثر 30 دقیقه پشت سر هم تمرین کنید تا مغز بتواند ساختارها و واژگان جدید را پردازش کند.
- کلمات پرتکرار را یاد بگیرید: آیا میدانید که بیشتر افراد در مکالمات روزمره خود بیشتر از 700 کلمه استفاده نمیکنند؟ میتوانید به جای یاد گرفتن تعداد زیادی از کلمات کم تکرار، لیستی از همین واژگان را یاد بگیرید. به این ترتیب شانس بیشتری در تسلط داشتن به مفهوم دیالوگها دارید.
- کلمات را در جمله یاد بگیرید: یاد گرفتن یک کلمه شاید چندان کار سادهای نباشد اما یاد گرفتن جملات یا داستانها معمولا راحتتر هستند. میتوانید از این ترفند استفاده کنید و کلمات را داخل جمله یا داستان یاد بگرید. این ترفند کمک میکند تا کلمات را در حافظه طولانی مدتتان نگه دارید. در صورتی که از جملات و داستانهای جالب استفاده کنید، شانس اینکه مفهوم آن کلمه بهتر در خاطرتان بماند هم بیشتر است.
- سعی کنید در زبان مورد نظرتان در خصوص مطالبی که مورد علاقهتان است، فیلم ببینید یا پاکدست گوش دهید. این کار کمک میکند تا بتوانید راحتتر زبان دوم را یاد بگیرید. خواندن چیزی است که شما هنگام دستیابی به زبان مادریتان انجام ندادهاید. از این رو سالها طول کشید تا بتوانید خوب صحبت کنید. اما مطالعه کردن متنهای دیگر کمک میکند بتوانید مطالب را بهتر یاد بگیرید.
منبع :
مقالات مرتبط:
تاثیر زبان مادری | نقش زبان در شکلگیری افکار ما
خرید کتاب انگلیسی| رمان های پرفروش ۱۰ سال اخیر جهان به زبان اصلی
بهترین اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی برای فارسی زبانان (رایگان)
ارسال پاسخ